کول جنو


ساعت 7:05 صبح با تاخیر 5 دقیقه ای! به محل قرار رفتم :D قطعا اگه عمو شهرام سرپرست بود حرکت کرده بودن اما لطف عمو پدارم بود که منتظر من موندن،

کلا هفت نفر بودیم که اسامی رو همین ابتدای کار می نویسم: 

طیب‌صالحی،شهرام‌نعمتی،محمدظاهری، ادیب‌خالدیان(خودم :D)، شاهین‌نادری،سینا‌ابراهیمی و پدرام‌نعمتی(سرپرست)


معمولا قبل از رفتن به هر برنامه و هر منطقه ای سعی میکنم گزارش ها و اطلاعات مربوطه را مطالعه کنم تا در انتخاب لوازم، تجهیزات دقت لازم رو داشته باشم 

و همچنین کسب آگاهی از توانایی خودم مبنی بر این که آیا توان صعود را دارم یا نه!

قبل از اینکه ادامه گزارش را بنویسم اطلاعات مختصری را که از منطقه مورد نظر اینجا قرار خواهم داد.


معرفی مختصر کلو جنون*

کول جنون یکی از قلل زاگراس است که ارتفاع آن به 3850 متری میرسد این قله در نزدیکی روستای کمندان، شهرستان ازنا قرار دارد. کول جنون کلمه محلی است و به معنی کوه صدادار می باشد. بهمن های این منطقه در زمستان بسیار مهیب و خطرناک است و صدای زیادی که به وجود می آورد گاها تا روستای کمندان هم میرسد و به این دلیل است که این نام را بر آن نهاده اند.
به گفته اهالی منطقه در اشتران کوه که کول در زبان محلی به معنای محل و کول جنون به معنی محل وجود جن می باشد که از زمان قدیم به خاطر صعب العبور بودن مسیر و ظاهر خشن قله و کشته شدن و سقوط ایلات و عشایر در هنگام عبور از منطقه فوق این نام را قرار داده اند.

ادامه گزارش:
برای صعود به این قله باید از شهرهای همدان، ملایر، بروجرد و درود عبور میکردیم تا به شهرستان ازنا رسیدیم و از آنجا مسیر به سمت روستای دره تخت و کمندان که زیبا و سرسبز می باشند راادامه دادیم که مسیر جاده تا روستای کمندان که حدود 1 تا یک و نیم ساعت از ازنا فاصله دارد آسفالت می باشد و ماشین ها را در نزدیک پرورش ماهی بزرگی که کمی بالاتر از روستا می باشد پارک نمودیم*
نهار را کنار کارخانه آب معدنی خوردیم و پس از آن از مسیر پاکوب به سمت پناهگاه حرکت کردیم، در طول مسیر غرق در ابهت کوه های صخره ای این منقطه شده بودم و کمی هم ترس در دلم!
در ارتفاع2400 چشمه ای وجود دارد که آنجا استراحتی کردیم و به راهمان ادامه دادیم، در ارتفاع 2800 نیز چشمه دیگری نیز قرار دراد که دقیقا زیر یال منتهی به پناهگاه می باشد،
2 ساعت و 50 دقیقه زمان طول کشید تا به پناهگاه رسیدیم، کوله ها را در طبقه بالای پناهگاه قرار دادیم و همگی پگشتی در منطقه زدیم.
داخل پناهگاه آمدیم و کمی تنقلات خوردیم و عمو پدرام سوپ و نودلیت درست کرد، بازم همه دوست داشتیم سوپ بخوریم :)) سوپ دیگری درست کردیم .
رفته رفته تیم های دیگری به پناهگاه می آمدن و این یعنی صبح زود تر از همه بیدار میشدیم :| شام را گرم کردیم و پس از صرف شام حدودا ساعت 21:30 همگی بخواب رفتیم.
5 صبح از خواب بیدار شدیم صبحانه سوپ خوردیم که دستگاه گوارش بنده را مورد عنایت قرار داد و تا پای دیواره با جان دادن بالا رفتم ...
پای دیواره ترتیب بندی افراد تیم مشخص شد و شروع به صعود تیغه کول جنو کردیم، تیغه ای که هر چقدر که صعود می کردیم تمام شدنی نبود
 به قله رسیدیم که تلفن عمو شهرام زنگ خورد و اطلاع دادن اسرا و آقا داوود به انتهای غار پراو رسیده اند که بسیار خوشحال شدیم اما خبر دیگر نیز بود که یک خانوم زیر چاه 18 تخیله انرژی شده و آ رحمان و 3 نفر دیگر داخل غار مانده اند.
 و فرود را با استرس و اضطراب آغاز کردیم، فرود از سمت دیگر بود و باید به شصت خدا میرفتیم و بعد از انجا در مسیر قبلی به پناهگاه می رسیدم.

یک تیم با تعداد زیاد زیر پناهگاه بود و همین باعث شد کوله ها را سریع جمع کنیم و پناهگاه را ترک کنیم. آن تیم یک سری میله فلزی با خود حمل می کردن که گمانم برای مشخص کردن مسیر صعود بود.
کنار چشمه زیر پناهگاه چند لقمه غذا خوردیم و تا پرورش ماهی هیچ توقفی نداشتیم. سوار ماشین ها شدیم و به سمت قروه برگشتیم، من و سینا کل مسیر را خوابیدیم، 
ملایر توقف کوتاهی داشتیم و در نهایت ساعت 6 به قروه رسیدیم.




گزارش مختصری ازبهار 95 و تیر ماه

آنچه که قرار بود سال 95 انجام بدهم به دلیل مشکلات تحصیلی و سربازی کنسل شد! تا اواخر فروردین مدام تمرینات هوازی و کوهنوری رو به صورت مرتب انجام دادم بعد از فروردین کم انگیزه شدم و  همه چیز بهم ریخت.

این سه ماهه بهار صعود هایی به کوه های منطقه، ارتفاعات قالی کوه(شول آباد) الوند همدان، صعود به توچال و پس از آن صعود تا بارگاه سوم دماوند، دالاخانی (سهیل) در سنقر کرمانشاه، اجرای یک برنامه گلگشتی در منطقه خودمان پایان یافت .

این روز ها به دیلل سرگرم شدن به فضفا های مجازی مثل تلگرام و اینستاگرام کسی سراغ وبلاگ ها را نمی گیرد و ادم انگیزه ای برای نوشتن ندارد، با این اوصاف اگر برنامه ای رفته باشم و گزارش آن را نوشته باشم، بیشتر در سایت گروه قاجر اطلاع رسانی شده است.

همین که بعد از سه ماه سراغی از وبلاگم گرفته خودش نعمتی است!

در اولین هفته تیر ماه با میئم برای پیمایش خط الراس سالداشه به بدر رفتیم که زیر قله سامان به دلیل آسیب دیدگی پای میئم از ادامه مسیر منصرف شدیم و با تیم گلگشتی به قروه برگشتیم. حدودا 12 کیلومتر مسیر پیمایش شد، پیشمایش خالراس علاوه بر قوای جسمی نیاز به روحیه خیلی بالایی دارد.

در هفته بعد با مهدی عباسی برای شب مانی و هم هوایی به قله بدر رفتیم، جهت صعود به سبلان، بقیه اعضای تیم قاجر نیز در آنجا بودند.

و در تاریخ 15 الی 18 تیر به مناسبت هشتمین سالگرد یارهمیشگی نانگاپاربت به سبلان رفتیم، یک تیم عازم قله های هرم ها(123)،کسری و سبلان یک روز زود تر حرکت کرده بود و ما در همان تاریخ 15 تیر در قالب دو تیم یکی صعود از یال شمال شرقی سبلان و تیم ما جهت صعود یخچال شمالی به منطقه رفتیم.



پایانی بر سال 94

نوروز بر تمامی کسانی که این مناسبت رو جشن می گیرند تبریک می گم و امیدوارم تا امروز روز های خوبی رو سپری کرده باشد.

سال 94 هم با تمام اتفاقات خوب و بد اش به پایان رسید و من ماندم و چند تا برنامه کوه نوردی خوب که تلنگری بود برای ادامه،
کوهنوردی و صعود های دیگر.
امسال با شرکت در برنامه سالگرد زنده یاد سامان نعمتی، صعود به قله قاش مستان مرتفع ترین قله زاگرس حقیقتا علاقه ام به کوهنوردی بیشتر شد و همین باعث شد در صعود شهریور ماه سبلان هم حضور داشته باشم.
با شروع شدن فصل بهار کوهنوردی (زمستان) موفق شدم چند بار در برنامه های صعود کوه های اطراف خودمان هم شرکت داشته باشم، (پریشان،بدر، قلوز) .
تنها به دلیل مشکلی برایم پیش آمد نتوانستم در  برنامه خطالراس سالداشه به پریشان که خود سرپرست آن بودم شرکت داشته باشم و این داغی بود بر تمام صعود ها ...
برای سال 95 برنامه ریزی هایی انجام شده که اگر شرایط بر وفق مراد باشد امیدوارم بتوانم تمامی آنها را اجرایی کنم.


عکس: آخرین تمرین کوهنوردی سال 28 اسفند 94

صعود انفردای قلوز

گزارش به صورت تصویری می باشد 


 گذر از کوچه باغ های سنگین آباد


از یال سمت راست به سمت قله صعود کردم.


هنوز صعود یال تمام نشده بود و شل شدن برف و برف کوبی خسته ام کرده بود، استراحتی کردم و یک لیوان چایی انرژی خاصی بهم داد.


نگاهی هم به مسیر پیشمایش شده

مسیری که پس از بالا آمدن یال آن را می بینیم، سال 93 در این جا چادر زدیم.

پشت این صخره ها قله قلوز می باشد

بر فراز قله و دور نمای کوه های دروازه،پریشان،خرسه ریه، یوسف سیاه

صعود قله پریشان

مورخه 3و4 دی ماه 10  تن از اعضای هیئت و گروه قاجر طبق برنامه زمانبندی شده شش ماهه دوم قله پریشان را از مسیر آلپی صعود کردند.
ظهر روز پنج شنبه 7 نفر از اعضا با خودرو شخصی ساعت 15 از قروه به نعمت آباد رفته و ماشین ها را کنار شکاربانی پارک کردند و از آنجا به سمت پناهگاه پریشان عظیمت کردند.

ساعت 17 من، سینا ابراهیمی و میلاد رحمانی از قروه به سمت روستای میهم حرکت کردیم، ساعت 18:15 از روستای میهم به سمت پناهگاه حرکت کردیم. با وجود برف کوبی تیم اول کار ما راحت تر بود ساعت 19:15..به پناهگاه رسیدیم. پس از تعویض لباس ها مدتی کنار دوستان به گفت و گو مشغول بودیم و پس از آن مشغول گرم کردن غذا شدیم. شام را صرف کردیم و  ساعت 9 بخواب رفتیم .

صبح روز جمعه ساعت 5:30 از خواب بیدار شدیم و نهایتا ساعت 6:15 صعود را آغاز کردیم.پس از صعود یال بالای پناهگاه به سمت چپ تغییر مسیر دادیم به سمت دیواره پریشان حرکت کردیم و با تراورس زیر دیواره به مسیر آلپی رفتیم، بیشتر معبر ها به صورت نفر، نفر طی میشد و کمی اتلاف  وقت داشتیم، این مسیر دو کراکس دارد، ابتدا یک از یک دهلیز بالا می رویم و در انتهای آن با دست به سنگ شدن و حمایت افراد از آن قسمت می گذریم، ما بقی مسیر به قله منتهی می شودو همگی در ساعت ....به قله 3150 متری پریشان رسیدیم.

پس از گرفتن عکس و خوردن تنقلات از مسیر عادی به سمت پناهگاه برگشتیم. کوله ها را جمع کردیم و پس از آن پناه‌گاه را نیز تمیز کردیم، در هوایی مه آلود تا روستا رفتیم به سمت قروه برگشتیم.

اعضا: شهرام نعمتی، رامین سنگین آبادی، طیب صالحی، میلاد رحمانی، امیر مرادی، سیامک جعفری، ادیب خالدیان، سینا ابراهیمی، پدرام نعمتی، کامران محمدی(سرپرست)

گزارش و عکس : ادیب خالدیان.

به سمت مسیر آلپی - تراورس زیر دیواره پریشان

مسیر آلپی، پشت دیواره پریشان(جنوب)
قله پریشان

بازگشت از مسیر نرمال

صعود به قله بدر


گزارش برنامه بدر – جمعه و شنبه مورخ 19/20/09/1394
طبق قرار قبلی ساعت 14:00 ظهر روز جمعه به چهار راه مدرس رسیدم و تا ساعت 14:15 تمامی اعضا به محل مورد نظر رسیدند.
امیر مرادی، سینا ابراهیمی و ادیب خالدیان با آژانس به سمت پیر سلیمان حرکت کردند و پس از ما آقایان شهرام نعمتی و جلال حنیفی با خودرو شخصی به سمت روستای پیرسلیمان راهی شدند.از قروه تا روستای امین آباد جاده از برف و یخ پاک شده بود و مشکلی در تردد مسیر نداشتیم به جز مسیر کوتاه بین روستای امین آباد تا روستای پیرسلیمان همچنان یخ زده مانده بود. ساعت 15:30 با سرعتی آرام تا پناه گاه حرکت کردیم و راس ساعت 17 به پناهگاه رسیدیم. به محض رسیدن و باز کردن در پناهگاه متوجه شدم تمام محیط پناهگاه را دود گرفته، پنجره ها را باز کردم تا هوای داخل آن عوض شود. در شومینه داخل پناهگاه آتشی روشن بود که خاموشش نکرده بودند! اتاق وسطی را تمیز کردیم تا شب را آنجا بمانیم. پس از صرف شام و شنیدن خاطرات پیش کسوتان ساعت 21 خوابیدیم.
صبح روز شنبه ساعت 5:15 از خواب بیدار شدیم وسایلمان را جمع کردیم و ساعت 5:30 از پناهگاه به سمت قله حرکت کردیم. هوا هنوز تاریک بود و ستاره ها در آسمان پدیدار بودند، ابتدا عمو شهرام سرقدم بود سپس سینا و بعد از سینا من (ادیب ) برف کوبی کردیم. در نزدیکی قله جای من و سینا عوض شد.بعد از رسیدن به خط الراس و حرکت به سوی قله باد شدیدی می وزید که با راهنمایی عمو شهرام چند متر پایین تر آمدیم تا باد اذیت مان نکند. ساعت 7:20 همراه با بالا آمدن خورشید به قله رسیدیم و پس از گرفتن عکس ها به سمت پناهگاه سرازیر شدیم. در تمامی مسیر عمو شهرام نکته های زیادی را برای ما بازگو کرد، که امیدوارم بتوانیم به خوبی از آنها استفاده کنیم. ساعت 8:20 به پناهگاه رسیدیم، صبحانه را خوردیم و بعد از جمع و جور کردن وسایل به سمت قروه برگشتیم، از پناهگاه تا روستای امین آباد را پیاده طی کردیم و از آنجا با خودرو یکی از اهالی روستا به .قروه برگشتیم. ساعت 12:30 به قروه رسیدیم و این برنامه هم تمام شد.
شرکت کننده گان: جلال حنیفی- امیر مرادی- سینا ابراهیمی- ادیب خالدیان- شهرام نعمتی
گزارش : ادیب خالدیان.

به سمت پناه گاه بدر

به سمت پناه گاه بدر



قله بدر




پناه گاه بدر



صعود به قله پریشان

پریشان
تصمیم داشتیم صبح روز پنج شنبه 9 مهر 94  خط الراس سالداشه تا پریشان را پیمایش کنیم که بنا به پیش بینی های هواشناسی در ساعات 12:30 تا 4 بعد از ظهر بارندگی همراه با رعد برق وجود  داشت و ما مجبور به تغییر در برنامه خود شدیم.
بعد از تغییراتی که در برنامه ایجاد شد تعداد نفرات برنامه هم تغییر کرد و تصمیم به پیمایش خط الراس قله پریشان به بدر  و اگر شرایط تیم مساعد بود به سمت قله های قاجر و سامان ادامه دهیم.

ساعت 17:10 از ترمینال قروه با سواری کرایه ای به همراه سینا ابراهیمی و مجتبی احمدی به روستای میهم رفتیم.

کرایه تا میهم ده هزار تومان و برای مابقی مسیر تا مجید آباد ده هزار تومان دیگر که ما تصمیم گرفتیم از روستای میهم تا پناهگاه پریشان را پیاده برویم. پس از عبور از روستای ولی آباد به نعمت آباد رسیدیم و با گشت های شکاربانی مواجه شدیم ، انها از ما مشخصات و شماره موبایل خواستند و گفتند که  در صورت دیدن شکارچی به آنها اطلاع بدهیم. لازم به ذکر است منطقه پریشان به دلیل وجود بز کوهی، کبک ، خرگوش و غیره...جز مناطق حفاظت شده می باشد و شکار در این مکان ممنوع می باشد.

از آنها خداحافظی کرده و به سمت پناه گاه حرکت کردیم و راس ساعت 19 به پناهگاه رسیدیم. کسی در پناهگاه نبود و شدت وزیدن باد زیاد بود.تا ساعت 23 مشغول خوردن تنقلات و شام شدیم و تمام مدت سینا با ضبط سوتی که آورده بود کلنجار میرفت.

ساعت  23 محمد ظاهری که قبلا از آمدنش با خبر بودیم به پناهگاه رسید. وقتی بیرون را نگاه کردیم یکی از خانه های آن منطقه آتش گرفته بود و خوشبختانه خاموشش کرده بودند.

قرار بر این شد که ساعت 5 صبح بیدار شویم اما به علت شدت باد کمی دیرتر بیدار شدیم. ساعت 6 صبحانه را خوردیم و خوشبختانه از شدت باد کم شد و به سمت قله پریشان حرکت کردیم.

تیم چهار نفره با سرقدمی محمد ظاهری حرکت می کرد و پس 30 دقیقه بالا رفتن از شیب تند متوجه شدم سینا اوضاع خوبی ندارد  و پس از اصرار های مکرر توقف کردیم. کمی استراحت کردیم و تصمیم گرفتیم من و مجتبی احمدی تا قله پریشان رفته و بعد به قروه برگردیم.

با مجتبی به سمت قله پریشان حرکت کردیم و ساعت 8:15 به قله پریشان رسیدیم، مجتبی اولین صعود را به قله پریشان تجربه کرد و همچنین اولین برنامه کوهنوردی ایشان بود.  شدت زیاد باد و سردی هوا باعث شد  به محض گرفتن چند عکس و نوشیدن مقداری آب به سمت پایین حرکت کردیم. ساعت 9 کنار سینا و محمد ظاهری بودیم. کوله ها را برداشتیم و همگی به سمت قروه برگشتیم.

گزارش: ادیب خالدیان


نفرات برنامه: سینا ابراهیمی، مجتبی احمدی، محمد ظاهری و ادیب خالدیان

صعود به قله سبلان

 مورخه 11 الی 13شهریور  طبق برنامه زمانبندی شده شش ماهه اول 7 تن از اعضای هیئت و گروه قاجر از مسیرجبهه  شمالی به قله سبلان صعود نمودند.
قله سبلان

شرکت کنندگان: میثم ایرانپور، سامان ابراهیمی، مهدی ضیائی، حمید ایپگی، عزیزی، ادیب خالدیان، پدارم نعمتی(سرپرست)

روز سه شنبه به دلیل بارش برف و هوای نا مساعد پس از هماهنگی با سرپرست برنامه،  زمان حرکت به روز چهار شنبه و مسیر صعود از یخچال شمال شرقی سبلان به مسیر شمالی تغییر پیدا کرد.
روز اول 11 شهریور 94 
روز چهار شنبه ساعت 6 صبح با دو خودرو سواری روآ و نیسان وانت  از قروه حرکت کردیم.
از قروه به سمت بیجار، زنجان اردبیل، مشکین شهر و بلاخره پس از طی مسافت 12 ساعته به شابیل رسیدیم .
ساعت 7:45  
6 نفر از گروه با یک لندرور و آقای عزیزی با تیم دیگری به سمت پناه گاه حرکت کردیم.پس از نیم ساعت به پناهگاه رسیدیم و سریعا چادر ها را روی یک سکو بر پا کردیم.
پناهگاه پر بود از ماشین های نظامی و بسیجی هایی که برای صعود قله آمده بودند!
عمو پدرام برای شام سوپ خوشمزه ای درست کرد و بعد خوردن شام و چایی به خواب رفتیم.

12 شهریور 94
ساعت 7 صبح به  سمت قله حرکت کردیم ، و به دلیل ازدیاد جمعیت مجبور بودیم مدام مسیر را عوض کنیم.وضعیت آب و هوا در بهترین حالت ممکن را داشت و ضعود راحتی را برای ما رقم زد. در میانه راه  تیم هفت نفره ما به دو گروه تقسیم شد، و در سنگ مهراب پس از توقفی کوتاه همگی با هم  ساعت 10 به قله رسیدیم. پس از استراحت و خوردن تنقلات به سمت پناه گاه حرکت کردیم.
متاسفانه آقای عزیزی دچار  ارتفاع زدگی شد و در حین فرود کمی دچار مشکل شد که با کم کردن ارتفاع حال ایشان بهتر شد و مشکل خاصی پیش نیامد.
ساعت 13 به پناهگاه رسیدیم چادر ها را جمع کردیم و با یک خودرو لندرور به شابیل برگشتیم، به محض رسیدن به شابیل به آب گرم شابیل رفتیم.
پس از آب تنی نهار خوردیم و به سمت اردبیل رفتیم .در اردبیل وسایل شام را تهیه کرده و به سمت سرعین رفتیم.
از آنجایی که آب گرم شابیل مثل همین استخر های داخل شهر بود تصمیم گرفتیم به آب گرم سرعین برویم.
بعد از آب گرم بساط شام را آماده کردیم وپس از صرف شام تصمیم به برگشت گرفتیم که در سراب به دلیل خستگی توقف کردیم و شب را در یکی از پارک های سراب خوابیدیم.
13 شهریور 94 
صبح ساعت 9 از سراب به سمت قروه برگشتیم  ونهایتا ساعت 19 به قروه رسیدیم.


پناه گاه سبلان

تمرین سنگ نوردی در زرده سنگر

روز جمعه 94/05/16
ساعت 6:20 از چهار راه برای تمرین سنگ نوردی به زرده سنگر واقع در روستای سنگین آباد رفتیم.
از روستای سنگین آباد تا پای مسیر 40 دقیقه طول کشید، پس از صرف صبحانه آماده صعود مسیر قاجر شدیم.
محمد سعید سرطناب صعود کرد، و بعد از کارگاه زدن من ته طناب صعود کردم.
هر دو فروود کردیم و برای تمرین پله رکاب به یک مسیر دیگر رفتیم، 
اول من تلاش کردم که سرطناب بروم اما نتوانستم، پس محمد سعید سر طناب صعود کرد و به دنبال او میثم ته طناب صعود کرد.
عرفان آزادی و مرتضی عباسی هم برای تمرین به زرده آمدند.
بعد از فرود محمد سعید و میثم، مرتضی و عرفان مسیر قاجر را صعود کردند و مسیر پله رکاب را محمد سعید و مرتضی.
پس از اتمام تمرین وسایل را جمع کردیم و برای صرف نهار به آبشار سنگین آباد رفتیم.
ساعت 3:15 به سمت قروه برگشتیم.


سنگ نوردی


صعود به بدر آمادگی برنامه علم کوه

دوشنبه که رفته بودم باشگاه بچه ها برای آمادگی علم کوه می خواستن برن بدر منم گفتم میام اما انگار من که قرار نیست برم علم انگیزه م بیشتر بود!
94/5/13
صبح روز سه شنبه ساعت 5 از خونه بیرون رفتم، ده دقیقه بعد سر چهار راه بودم سینا اومده بود و دیگه هیچکی، ممد سعید و ممد نیومدن و علی الیاسی ساعت 5:30 اومد، 5:45 از قروه راه افتادیم آژانس 13 تومن پول گرفت ( می خواست 20 بگیره، نرخ این مسیر همون 13 تومن)
از پیر سلیمان تا پناهگاه 37 دقیقه،
گشنه بودیم صبحانه خوردیم و بعدش رفتیم سمت قله، 1:10 طول کشید.
رو قله میوه، آب میوه خوردیم بعدش سریع برگشتیم خونه، ساعت 10:10 دقیقه خونه بودم.
سینا گیر داده بیا بریم علم کوه، بد جور هوس کردم برم ...
قله بدر(3200 متر)

در اینجا در مورد فعالیت کوهنوردی خود می نویسم.
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آرشیو مطالب
موضوعات
پیوندها
Designed By Erfan Powered by Bayan